کد مطلب:140219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

جواب حضار در انجمن
ابتداء بنوحنظله آغاز سخن كرده و گفتند:

ای بزرگ ملت و سرور جماعت و ای پناه دولت: ما خدنگ های كمان توئیم و رزم آزمودگان عشرت توئیم اگر ما را از كمان گشاد دهی برنشان زنیم و اگر بر قتال فرمان دهی نصرتت كنیم، چون به دریای آتش زنی واپس نمائیم و چندان كه سیلاب بلاء بر تو رو كند روی نتابیم بلكه با شمشیرهای خود به نصرت تو آمده و جان و تن را در پیش تو سپر سازیم.

والله در هیچ بحر حرب غوطه نخواهی خورد مگر آنكه ما را همراه خود خواهی دید و در شدائد دچار نخواهی گشت مگر آنكه ما را با شمشیر آتشبار از عقب خود خواهی دید.

شعر



تمام اهل قبیله ستاده چاكروار

بهر چه حكم كنی نافذ است فرمانت



سپس بنوتمیم با اخلاص تمام و غیر قابل توصیف به سخن آمده و اظهار متابعت و مطاوعت نموده و زمان انقیاد خود را بدست ابن مسعود سپرده و گفتند:

هر وقت ما را از برای هر مطلبی بطلبی جان را نثارت می كنیم.

بنوسعد بن یزید ندا در دادند كه ای اباخالد: نزد ما هیچ چیز مبغوض تر از مخالفت با تو نیست و هرگز از فرمان تو سرپیچی نخواهیم نمود، صخر بن قیس ما را به ترك قتال مأمور ساخت و هنر ما در ما مخفی و مستور ماند، اكنون لحظه ای ما را مهلت بده تا با یكدیگر مشورت كنیم، پس از آن صورت حال را به عرض رسانیم.

از پس ایشان بنو عامر بن تمیم شروع به سخن نموده و گفتند:

ما فرزندان پدران تو بوده و خویشان و هم سوگندان تو می باشیم، خوشنود


نشویم از آن چه تو را به غضب آورد و ما رحل اقامت نیفكنیم در جائی كه میل تو روی به سفر آورد، دعوت تو را حاضر اجابتیم و فرمان تو را ساخته اطاعتیم.

ابوخالد گفت: ای بنوسعد اگر گفتار شما با كردارتان راست آید خداوند پیوسته شما را حفظ نموده و مشمول نصرتش قرار دهد.